او علي است
او که از وصفش زبانم عاجز و درمانده است
ذلفقارش تيز و او خود لشکري فرمانده است
او که يار احمد است و زاده بيت خدا
دشمن قرآن و دين را سر کند از تن جدا
او که با مهر و محبت ميکشد دست نوازش
بر سر طفل يتيمي که برآورد نيازش
او که از ظلم و جفا و مکر و حيله دور بود
ارزش دنيا برايش کمتر از يک مور بود
او که ديگر مثل او هرگز نيايد در جهان
درد و دلهايش چرا در چاه گرديده نهان
او که در حج الوداع شد جانشين مصطفي
او جفا ديد در صفين از مردماني بي وفا
او که در وقت نمازش تيغ از پايش برون
درک عالم کي بگنجد چيست او را در درون
او علي مرتضي شد زاده از بنت اسد
مشرکان کوفه گويي کرده اند بر او حسد
او بود شير خدا که نام او باشد علي
گفته احمد بعد من بر مسلمين او هست ولي
حيدر کرار اگر قابل بداني اين حقير
جزء يارانت شود در روز محشر اين صغير
:: بازدید از این مطلب : 89
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0